معنی از نواهای قدیمی ایرانی

لغت نامه دهخدا

قدیمی

قدیمی. [ق َ] (ص نسبی) دیرینه وکهنه. (ناظم الاطباء). || سال دیده. پیر.

فرهنگ فارسی هوشیار

قدیمی

در تازی نیامده (افزونی یا ء بر قدیم درست نیست) (با یا ء مصدری و بمعنی مصدری استعمال آن صحیح است) باستانی کهنه (صفت) دیرینه کهن، سالدیده پیر. توضیح کلمه قدیمی. . . و امثال آن اگر با یا ء مصدری و بمعنی مصدری استعمال شود صحیح است مانند قدیمی بودن کتاب دلیل اهمیت آنست اما اگر با یا ء الحاق و بمعنی وصف مطلق بکار رود مثل کتاب قدیمی - بمعنی کتاب کهنه - غلط است و بجای آن قدیم باید نوشته شود دوست قدیم کتاب قدیم.

واژه پیشنهادی

فرهنگ معین

قدیمی

دیرینه، کهنه، سال دیده، پیر. [خوانش: (~.) [ع.] (ص نسب.)]

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

قدیمی

کهن، باستانی، کهنه، پارینه، دیرین، دیرینه

فارسی به عربی

قدیمی

قدیم، معتق، أَثَر (قَدِیم)

معادل ابجد

از نواهای قدیمی ایرانی

517

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری